آیا امام حسین(ع)از شهادتش با خبر بود؟
یکی از مهم ترین سوالاتی که ذهن هر کسی که امام حسین (علیه السلام) را می شناسد را درگیر کرده این سوال است که آیا امام حسین از شهادتش با خبر بود ؟ اگر امام از این رخداد آگاه بوده، این اشکال مطرح می شود که چگونه ممکن است کسی که از شهادت خود به طور قطعی اطلاع دارد، انگیزه ای سیاسی برای قیام (با هدف پیروزی بر دشمن) داشته باشد؟
در غیر این صورت هدف امام حسین سیاسی بوده و از شهادت خود نیز خبری نداشته است.
برخی سوال آیا امام حسین از شهادتش با خبر بود؟ را با دو راه حل پاسخ داده اند.
۱. ما باید داشتن هدف سیاسی را به گونه ای مطرح کنیم که با آگاهی پیشین منافات نداشته باشد اگر این هدف سیاسی «شهادت» باشد (امام شهادت را برای رسوا کردن دشمن انتخاب کرده باشد). آنگاه با علم به شهادت سازگار خواهد بود. به بیانی دیگر، اگر هدف نوعی ایثار برای ایجاد جنبش انقلابی باشد، در آن صورت شهادت خود هدفی سیاسی است؛
بدین معنا که امام از شهادت خود آگاه بوده و تنها برای نجات دین قیام کرده است. این سیره در میان افراد انقلابی جهان مرسوم است. اما اگر مقصود امام (علیه السلام) یک هدف سیاسی مهم تر، یعنی تصرف حکومت بوده باشد، با آگاهی پیشین ساز گار نخواهد بود.
۲. تکلیف ظاهر و باطن از یکدیگر جداست؛ بدین بیان که پیامبران و امامان مامور به ظاهر بوده اند، نه باطن، بنابراین آگاهی از شهادت مربوط به تکلیف باطنی است و هدف سیاسی نیز به هرچه باشد . مربوط به تکلیف ظاهری، در این راه حل، هدف امام حسین (علیه السلام) که سرنگونی حکومت اموی و تاسیس دولت جدید است، براساس ظاهر، امری است معقول.
علامه مجلسی که به این راه حل اعتقاد دارد، کوشیده است تا با این موضوع برخورد سیاسی نیز داشته باشد (اما نه در حد اعتقاد به گرفتن حکومت). در واقع او به اندازه برداشت معنوی، برداشت سیاسی نیز دارد
هدف سیاسی امام حسین (علیه السلام) در چهار مرحله اگر از باطن کربلا بگذریم و بر آن باشیم تا براساس شواهد تاریخی هدف سیاسی امام حسین (علیه السلام) را بشناسیم، می باید چهار دوره تاریخی و زمانی را از یکدیگر متمایز کنیم و هریک را بر پایه شرایط خاص خود، از این زاویه بررسیم.
نخستین مرحله، از زمان حرکت از مدینه به سوی مکه است که ویژگی عمده آن «اعتراض» به حاکمیت یزید است. اینکه بعدها چه خواهد شد، بسته به تحولاتی است که پس از آن پیش خواهد آمد. این تا زمانی است که امام هنوز در مکه است.
دومین مرحله از زمان حرکت به سمت کوفه تا رسیدن سپاه حر است. ابتدا نامه های مردم کوفه میرسد، اما امام تصمیمی نمی گیرد. بعد از آمدن نمایندگان مردم کوفه موضوع جدی تر میشود و امام نماینده ای را برای بررسی اوضاع به کوفه می فرستد، پس از آمدن نامه مسلم، امام که اطمینان سیاسی یافته، به سوی کوفه حرکت می کند، تا آنکه خبر شهادت مسلم به امام می رسد.
امام در می یابد که دیگر دستیابی به آن هدف مقدور نیست، اما هنوز احتمال پیروزی هست؛ چراکه در هر حال، همه چیز در مسلم خلاصه نمی شود.سومین مرحله از زمان رسیدن سپاه حر آغاز میشود حر می کوشد تا امام را به کوفه برد و به ابن زیاد تحویل دهد. در اینجا امام مخالفت می کند و بر نرفتن به سمت کوفه اصرار می ورزد، تا اینکه بازگشت به مکه را پیشنهاد می کند.
امام باز می گردد، ولی حر اجازه نمی دهد و سرانجام راهی میانه انتخاب می گردد که به کربلا می رسد. امام می کوشد تا هر چه بیشتر از کوفه دور شود، اما در نهایت سپاه کوفه امام را در کربلا متوقف می کند تا آن حضرت با با یزید بیعت کند، یا اینکه آماده نبرد باشد.
چهارمین مرحله همین جاست که امام شهادت را برمی گزیند. در این زمان دیگر نه بحث حکومت است، نه گریختن مصلحت جویانه از دست دشمن. اینجا پای عزت و شرافت و شهادت در میان است و امام آن را به عنوان هدف می پذیرد
در این میان، کسانی که خود «شهادت» را هدف سیاسی میدانند، چندان به این مرحله بندی نیازی ندارند، در میان نویسندگان معاصر، شریعتی و هاشمی نژاد بر این باور بودند.