خلافت امام علی
امام علی (علیه السلام) در دوره خلفای سه گانه، جز مشورت هایی در برخی امور قضایی،حضور جدی در صحنه سیاست نداشته است. خلافت امام علی پس از عثمان تا حد زیادی به معنای غلبه مخالفان قریش و خط ضداموی بود.این مخالفان از یک سو از حمایت قبایل عراقی ومهاجران مصری و از دیگر سو از همدلی و همراهی انصار و مردم بومی مدینه بهره مند بودند.
اندکی از مهاجران به هدایت عمار بن یاسر در این شمار بودند.دشمنی با عثمان این جماعت را متحد کرده و به شکلی طبیعی آنان را به سمت رقیبان عثمان کشانده بود . عثمان نماینده حزب شکست خورده قریش بود، از این رو طبیعی می نمود که فردی از مخالفان برجسته بر سر کار آید،کسی که به اعتدال رفتار کند و حتی برای میانجیگری مورد تایید عثمان باشد این شخص جز علی (علیه السلام) که از آغاز با خط حاکم از در مخالفت در آمده بود، کس دیگری نمی توانست باشد.
امام علی (علیه السلام) در جریان شورش بر عثمان ، با آنکه از منتقدان او بود، با وی رودررو نشد.وی بارها میانجی شد؛ در حالی که روشن بود از رفتار های عثمان ناراضی است. فشار ها بر عثمان بیشتر شد و امام نتوانست مخالفان را کنترل کند. در این شورش، عثمان به قتل رسید و پس از آن خلافت امام علی (علیه السلام) موضوعی بود که آنان به امام پیشنهاد کردند.
کسانی که پیشنهاد خلافت امام علی (علیه السلام) را دادند ، همگی ضد عثمان بودند. این گروه در پیرامون امام علی (علیه السلام) گرد آمدند و تا چهار سال و شش ماه، یعنی تا زمان شهادت وی در کنارش ماندند. جدای از همراهی اولیه شماری از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله)،خلافت امام علی(علیه السلام)و همراهی این گروه سبب شد تا کوفه مرکز شیعیان شود.
از ابوبشیر عابدی نقل شده که مردم پس از کشته شدن عثمان ، بارها به سراغ علی (علیه السلام) آمدند، تا اینکه سر انجام او را به پذیرفتن خلافت وا داشتند.اینکه امام زیر بار بیعت با مردم نمی رفت ، از آن رو بود که ایشان وضعیت موجود در جامعه را فاسد تر از آن می دانست که بتواند آن را رهبری کند و معیار ها و منویات خود را تحقق بخشد.
امام در روز بیعت فرمود:مرا بگذارید و دیگری را به دست آرید که ما پیشاپیش کاری می رویم که آن را رویه هاست و گونه گون رنگ هاست. دل ها برابر آن برجا نمی ماند و خردها بر پای. همانا کران تا کران را ابر فتنه پوشانده است و راه راست ناشناسا گردیده ، و بدانید که اگر من درخواست شما را پذیرفتم ، با شما چنان کار می کنم که خود می دانم و به گفته گوینده و ملامت سرزنش کننده گوش نمی ذارم.
به روایت دیاربکری، تمامی شرکت کنندگان در بدر که تا آن زمان زنده بودند، با امام علی (علیه السلام) بیعت کردند. از عبدالرحمان بن ابزی نقل شده که می گفت : ما تعداد هشتصد نفر از کسانی که در بیعت رضوان حاضر بودیم، در صفین شرکت کردیم، از جمع ما، شصت و سه نفر که عمار از آن جمله بود،کشته شدند.
در روایتی آمده است که طلحه و زبیر نیز حضور داشتند.زمانی که همه در مسجد گرد آمدند،طلحه نخستین فردی بود که بیعت کرد.سعد ابن ابی وقاص از بیعت خودداری کرد و گفت:تا زمانی که همه مردم بیعت نکنند ، او بیعت نخواهد کرد. عبد الله بن عمر نیز از بیعت خودداری کرد. گفتنی است مخالفان دیگری نیز میان انصار(انگشت شمار) و مهاجرین بودند.
مشکلات خلافت امام علی (علیه السلام)
هنگامی که خلافت امام علی (علیه السلام) آغاز شد، با مشکلات بسیاری روبرو شد.آنچه در ادامه می آید، پاره ای از مشکلات خلافت امام علی (علیه السلام) است:
عدالت اقتصادی خلافت امام علی
نخستین مشکل امام تحقق عدالت اقتصادی و مقابله با روش هایی بود که پیش از وی برقرار شده بود. سال ها پیش از آن عمر دیوان را بر دو پایه پیشینه اسلامی افراد و ترکیب قبایلی قرار داده بود. کسانی از صحابه نیز که زودتر اسلام آورده بودند، سهم بیشتری می گرفتند. همین وضعیت در زمان عثمان ادامه یافت و بخشش های بی قاعده او اوضاع را وخیم تر کرد.
زمانی که امام بر سر کار آمد، از تقسیم این اموال به صورت مساوی سخن گفت. ایشان فرمود:من تنها به روش پیامبرتان عمل خواهم کرد و شما را به آن راه خواهم برد.شماری از مخالفان که امتیازاتشان را از دست داده بودند، گفتند:حرمنا علی ابن ابی طالب حقوقنا. آنان می گفتند که تو رفتارت در تقسیم اموال بر خلاف خلیفه دوم است، اما امام بر این تساوی تاکید داشت.
به واقع امام سنت پیامبر را بسی مهم تر از سنت عمر می شمرد.بعد ها ابن عباس در نامه ای به امام حسن (علیه السلام) سبب تنها ماندن امام را تقسیم مساوی اموال دانست.بدین گونه بود که امام به تقسیم مساوی و عدالت در میان رعیت شناخته شد.
عدالت نژادی خلافت امام علی
پیش تر اشاره کردیم که یکی از تبعات فتوحات، اختلاط نژاد های مختلف عرب، ایرانی، نبطی، رومی و بربر بود.بسیاری از اینان به قصد جنگ یا برای مهاجرت ، به نقاط دیگر می رفتند.کسان زیادی نیز اسیران جنگی بودند که از مناطق مختلف به شام، عراق و حجاز آورده می شدند. اسیران آزاده شده را موالی قبایل عربی می نامیدند.
موالی زندگی در میان عرب ها را با تبعیض آغاز کردند و امام نیز این برخورد ها را بر نمی تافت. در منابع آمده است که عمر گفته بود تا بردگان عرب را از بیت المال آزاد کنند .این در حالی بود که امام بین دو زن که درخواست کمک کرده بودند و یکی عرب و دیگری از موالی بود، تفاوتی نگذارد.امام تاکید کرد که میان سیاه و سفید فرقی نخواهد گذاشت.
این رویه، به قدری برای عرب ها گران آمد که ام هانی، خواهر امام علی(علیه السلام) نیز تحمل آن را دشوار یافت.اشعث در پای منبر امام به آن حضرت گفت که ایرانی ها بر تو غلبه کرده اند، اما امام به شدت از آنان دفاع کرد.
انحرافات و شبهات دینی در خلافت امام علی
یکی از مهم ترین مشکل خلافت امام علی (علیه السلام)، انحرافات دینی و بدعت هایی بود که مخالفان در مورد عثمان طرح می کردند.در این دوره، در برابر سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) سنتی به عنوان سنت شیخین ایجاد شده بود و حتی عثمان افزوده هایی بر آن داشت.
همه اینها ، برای امام علی (علیه السلام) پذیرفتنی نبود. چرا که وی خود را وفادار به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می دانست و از همین رو حاضر نبود از اصول سیره نبوی سر پیچد. امام به اجتهادات خلفای پیشین وقعی نمی نهاد.
او با اشاره به انحرافات فکری و دینی در جامعه می گفت: اینان در مشکلات تنها به خود اتکا می کنند و در گشودن معضلات به رای خویش تکیه دارند. گویی هریک از آنان امام خویش است؛ تا بدانجا که در حکم خود چنین می پندارد که به استوار ترین دستاوردها چنگ زده و محکم ترین وسیله ها را به کار برده است.
حضرت در جایی دیگر، عامل منازعات دوران خود را نفوذ انحرافات گذشته در دین می دانست: امروز ما از آن روی با برادران مسلمانمان وارد جنگ شده ایم که انحراف ، کژی،شبهه و تاویل در اسلام راه یافته است.
فساد اجتماعی در زمان خلافت امام علی
مشکل دیگر امام رواج فساد اجتماعی و اخلاقیات فاسد بود که بیشتر در میان اشراف- از صحابه و فرزندان آنان – پدید آمده بود.روشن ترین مصداق آن نیز خلیفه سوم بود که بیت المال را ملک خویش می دانست و نه تنها ثروت های موجود در آن، بلکه مناصب حکومتی و امارتی را نیز میان خویشان خود تقسیم کرد.
یکی از این افراد، معاویه بود که از زمان عمر قدرت یافته بود، ولی به لطف عثمان توانست در شام این منصب را تا سال ها نگاه دارد. این وضعیت به قدری اسفناک بود که امام بارها از آن داد سخن سرداد. برای مثال، ایشان در یکی از خطبه های خود، جامعه موجود را همانند جامعه جاهلی دانست.
وضعیت امروز شما همانند آن روز شده است که خداوند رسولش را مبعوث کرد.
نیز در جایی دیگر فرمود:
بدانید که شما پس از هجرت – و ادب آموختن از شریعت – به خوی بادیه نشینی بازگشتید… با اسلام جز به نام آن بستگی ندارید و از ایمان جز نشان آن را نمی شناسید … بدانید که شما رشته پیوند با اسلام را گسستید و حدود آن را شکستید و احکام آن را به کار نبستید.
درباره فساد زمان نیز این گونه بیان داشت :
بدانید خدایتان بیامرزد! شما در زمانی به سر می برید که گوینده حق اندک است و زبان در گفتن راست ،ناتوان، آنان که با حق اند خوارند و مردم به نافرمانی گرفتار … . جوانشان بد خو و پیرشان گنهکار، عالمشان دورو و قاری شان سودجو. نه خردشان سالمند را حرمت نهد و نه توانگرشان مستمند را کمک دهد.