امام علی

خوارج چگونه شکل گرفتند

درست همان زمان که اشعث بن قیس توافق نامه تحکیم را برای گروههای مختلف سپاه می خواند، گروهی از سپاهیان در برابر او فریاد زدند: لَاحُكمَ إلّا لِلّه؛ حکمیت تنها سزاوار خداوند است. آنان می پرسیدند: پس تکلیف کشتگان ما چیست؟ خداوند تکلیف معاویه را روشن کرده و حکم خدا چیزی جز سرکوب و نابودی سپاه شام نیست.

آنها (خوارج) پذیرفتن حکمیت را کفر می پنداشتند. به همین دلیل از امام خواستند تا تحکیم را رها نماید و از رأی خود درباره حکمیت – که منجر به کفر شده – توبه کند. اما امام با استناد به «أوفُوا بالعقود» فرمود: اکنون قرار گذاشته شده و گریزی جز صبر تا پایان مدت توافق نامه نیست.

آن حضرت به آنان فرمود: می بینید که بیشتر این جمعیت، موافق با جنگ نیست و اگر شما به جنگ پردازید، اینان شدیدتر از مردم شام با شما خواهند بود. این همان استدلالی است که بعدها امام مجتبی علیه السلام بدان تمسک جست. 

مردم عراق در راه بازگشت از صفین دو گروه شدند: برخی مخالفان حکمیت بودند و پاره ای نیز موافقانی که دسته اول را به جدایی از جماعت متهم می کردند. در نزدیکی کوفه، رفته رفته جماعتی از سپاه جدا شد و به منطقه حروراء در نیم فرسنگی کوفه رفت. به همین دلیل بعدها آنان را حروريه نامیدند. 

از مشاهیر عراق کسی در میان آنها نبود، بلکه آنان بیشتر از قبایل بدوی بودند؛ همانند بکر بن وائل و بنی تمیم. بدین ترتیب، بیشتر خوارج از بدويانی بودند که اصولا از امامت و سیاست، به عنوان امري فراقبیله ای برداشتی نداشتند. 

خوارج چند مسئله مهم را مطرح کردند؛ از جمله:

 ۱-چگونه امام رضایت داده است تا «رجال» در کار «دین» حکمیت کنند؟

۲. چرا امام راضی شد لقب خلافتی او (امیرالمومنین) حذف شود؟ به تعبیر یعقوبی، اشکال آنها این بود که امام با این اقدام خود، وصایت را ضایع کرده است.؟

امام درباره حذف لقب امیرالمومنین به حذف عنوان رسول الله (صلّی اللّه عليه و آله) در صلح حدیبیه استناد کرد. درباره حکمیت نیز فرمود: من از آغاز با این حکمیت مخالف بودم. آن زمان نیز که به اجبار مردم به آن تن دادم، شرط کردم که اگر آنها به کتاب خدا حکم کردند، به حکم آنها پایبند باشم؛ زیرا ما حکمیت قرآن را پذیرفته ایم، نه حکمیت رجال را. 

افزون بر این، امام تصمیم خود را مبنی بر ادامه جنگ با شام پس از جمع آوری خراج اعلام داشت. بدین ترتیب، بسیاری از کسانی که به خوارج پیوسته بودند، به جمع تابعین امام ملحق شدند.

خوارج چگونه مردمی بودند؟

از ویژگی های خوارج این بود که به ظواهر تمسک کرده و از آیات قرآن برداشتهای افراطی می کردند. امام در برخورد با مخالفان خارجی خود فرمود: اگر ساکت ماندند، ما آنها را به حال خود می گذاریم؛ اگر تبلیغات کردند و سخن گفتند، ما نیز با آنها سخن خواهیم گفت و اگر بر ما خروج کردند، با آنها می جنگیم.

در نقل دیگری آمده است که امام از آنان خواست تا دوازده نفر را معین کنند و خود نیز همین تعداد را جدا نمود و با آنها به گفتگو نشست. با این همه، امام و اصحاب ایشان نتوانستند برخی از خوارج را از مسیر نادرست خود بازگردانند. پس از اعلام نتیجه حکمیت، امام على (علیه السلام) مخالفت خود را با آن اعلام داشت و از مردم خواست تا برای جنگ با قاسطین در لشکرگاه گرد آیند.

امام در پی خوارج فرستاد و به آنان فرمود: کار این دو حَکَم برخلاف قرآن بوده و من به سوی شام در حرکت هستم؛ شما نیز ما را همراهی کنید. آنها گفتند: بر ما روا نیست تا تو را امام خود خوانیم.

پس از اجتماع مردم در نخيله، سپاه عراق به سمت شهر انبار حرکت کرد. خوارج که این زمان در نهروان گرد آمده بودند، در مسیر خود به عبدالله فرزند خبَّاب بن ارت برخوردند. آنها از عبدالله نظرش را درباره امام علی (علیه السلام) جویا شدند. او گفت: علی، امیرالمؤمنین و امام المسلمین است.

آنان نیز عبدالله و همسر او را که باردار بود، به قتل رساندند. گفته اند که خوارج در طول راه به هر کس که می رسیدند، رأی او را در باره حکمیت می پرسیدند و اگر با آنها موافق نبود، وی را می کشتند. این حرکت سبب شد تا امام قاطعانه به مقابله با خوارج برخیزد.

جنگ نهروان بین چه کسانی بود؟

جنگ نهروان بین امام علی (علیه السلام) و گروهی از مسلمانان به نام خوارج که پیشتر جزوی از سپاه امام علی (علیه السلام) بودند شکل گرفت.

جنگ حضرت علی با خوارج (جنگ نهروان)

آن حضرت ضمن نامه ای به خوارج آنها را دعوت به بازگشت نمود، ولی خوارج گفتند که امامت امام علی (علیه السلام) را نمی پذیرند. تنها وقتی حاضر به همراهی اند که کسی چونان عمر رهبری آنها را در دست داشته باشد. وقتی امام دریافت که اینان تسلیم پذیر نیستند، سپاه چهارده هزار نفری خویش را در برابر خوارج آراست.

جنگ نهروان
جنگ نهروان

در این هنگام، فروة بن نوفل با پانصد نفر از خوارج جدا شد و شمار دیگری از آنها نیز به تدریج جدا شدند، تا آنکه تنها ۱۸۰۰ سواره و ۱۵۰۰ پیاده در کنار عبدالله بن وهب باقی ماندند. این بار نیز امام از اصحاب خود خواست تا آغازگر جنگ نباشند. خوارج جنگ را آغاز کردند. آنها خیلی زود از هم پاشیدند و رهبرانشان نیز کشته شدند؛ حال آنکه از سپاه امام، کمتر از ده نفر به شهادت رسیدند. 

این درگیری در نهم صفر سال ۳۸ رخ داد. زمانی که جنگ تمام شد، امام از مردم خواست تا برای جنگ با قاسطین عازم شام شوند. اما مردم ابراز خستگی کردند و سخنان اشعث بن قیس نیز سبب شد تا امام به نخیله باز گردد. در آنجا نیز مردم به کوفه رفتند و تنها سیصد نفر با امام ماندند.از این رو، حضرت به ناچار به کوفه بازگشت.

بیشتر بخوانید

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا