امام علی

مشخصات امام علی

امام علی (علیه السلام) فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، نخستین هاشمی است که پدر و مادرش هر دو هاشمی بودند.کنیه وی ابوالحسن است ، اما امویان او را ابوتراب می خواندند و شیعیان را ترابیه . در برخی نقل ها آمده است که او کنیه ابوتراب را دوست می داشت.

امام علی (علیه السلام) در چه روزی به دنیا آمد

امیرمومنان علی (علیه السلام) در۱۳ رجب ۳۰ عام‌الفیل در کعبه، قبله مسلمین چشم به جهان گشود.

امام علی (علیه السلام) چه نسبتی با پیامبر(ص) داشت

امام علی (علیه السلام) افتخار آن را داشت که از شش سالگی در خانه پسر عموی خود یعنی رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) پرورش یابد.

اولین کسی که به پیامبر ایمان آورد

امام علی (علیه السلام) نخستین کسی بود که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد؛ چنان که خود فرمود: تنها کسی که پیش از من نماز گزارد، پیامبر بود. سن امام را به هنگام اسلام آوردن ، هشت تا پانزده سال گفته اند.آنچه مسلّم است اینکه حضرت هیچ گاه بت نپرستید و به همین دلیل از قدیم تعبیر «کرم الله وجهه» درباره ایشان به کار رفته است.

زائران حرم امام علی (علیه السلام)
زائران حرم امام علی (علیه السلام)

درباره اسلام آوردن امام، گزارش شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ایشان دعوت کرد تا اسلام را بپذیرد که این خود بی تردید بلوغ فکری امام را می نمایاند.

انس گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روز دوشنبه مبعوث شد و علی (علیه السلام) سه شنبه ایمان آورد. در جریان حدیث انذار نیز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را کسی خواند که جانشین او خواهد شد: «اخی و وصی و خلیفتی فیکم»

نقش امام علی در گسترش اسلام

امام علی (علیه السلام) برای پیروزی اسلام بسیار کوشید و نقش مهمی در تحولات دوران پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایفا نمود. احمد بن حنبل می گفت : آن اندازه که برای علی (علیه السلام) فضایل صحیح وارد شده،درباره هیچ یک از صحابه وارد نشده است. همو می گفت:علی را نمی توان با هیچ یک از صحابه مقایسه نمود.

ابن عباس می گفت : علی (علیه السلام) چهار ویژگی دارد که دیگران ندارند؛ وی نخستین کسی است که با رسول الله نماز خواند؛ او در هر جنگی پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در دست داشت؛ وی در هر ستیزی که دیگران گریختند، ایستادگی کرد و او کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را غسل داد و او را در قبر نهاد.

روابط وی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار صمیمی و بیش از هر کسی بود، چنان که زید بن ثابت به امام گفت: و انت من رسول الله (صلی الله علیه و آله) بالمکان الذی لا یعدله احد؛ امام معرفتی نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داشت که سایر صحابه از آن بی بهره بودند.

ازدواج امام علی (علیه السلام) با فاطمه زهرا (سلام الله علیه و آله) روابط آن حضرت را با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک تر کرد.خانه آنان درست در کنار خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود . عبدالله بن عمر می گفت : اگر می خواهید موقعیت علی را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بدانید ، به موقعیت خانه او نسبت به خانه آن حضرت بنگرید.

در جریان اخوت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را به عنوان برادر خود برگزید.زمانی که حضرت خطبه می خواند ، امام علی (علیه السلام) در فاصله ای دورتر سخنان آن حضرت را برای مردم بازگو می کرد. آنگاه که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز خشمگین می شد، کسی جز امام جرئت نداشت با ایشان سخت بگوید.

به واقع مردم در حل مسائلشان علی (علیه السلام) را واسطه خود و رسول خدا قرار می دادند . حضور امام علی (علیه السلام) در نبرد های صدر اسلام ، از منظر هیچ مورخی – از قدیم و جدید – پنهان نبوده است. شجاعت های وی در غزوه بدر یکی از دلایل اصلی شکست قریش بود.در این جنگ بیش از هفتاد نفر از سران آن قوم کشته شدند که نزدیک به بیست نفر از آنان ، یا با ضربات مستقیم امام به هلاکت رسیدند، یا با مشارکت وی.

در احد نیز هنگامی که شکست بر مسلمانان تحمیل شد، امام علی (علیه السلام) در شمار اندک کسانی بود که پایداری کردند.در خندق نیز همگان معترف اند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن غزوه فرمود : ضربتی که به عمرو بن عبدود زده شد و او را به هلاکت رسانید، بهتر از عبادت جن و انس بود.

حرم امام علی
حرم امام علی

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در یکی از قطعی ترین فضایل امام، یعنی حدیث منزلت، نسبت علی را با خود همچون نسبت هارون با موسی (علیه السلام) دانست و این در ماجرای سفر آن حضرت همراه با سپاهیانش به تبوک روی داد.امام علی (علیه السلام) بی شک نزدیک ترین فرد به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و از او بیشترین بهره علمی را برد؛

چنان که خود می فرمود: هرچه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم، آن را حفظ کردم و هیچ گاه چیزی را فراموش نکردم. این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که فرمود :« انا مدینه العلم و علی بابها». بهترین گواه بر این مدعاست که در میان اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) کسی دانش امام را نداشت.

این گفته امام (علیه السلام) نیز که فرمود:سلونی قبل ان تفقدونی، نمودار همین جامعیت است. سعید بن مسیب در این باره می گوید: هیچکس جز علی نتوانست ادعای «سلونی» داشته باشد.

امام می فرمود:اگر علی از میان شما برود، کسی نیست تا از اسرار پیامبرتان برای شما بگوید. ابن ابی الحدید نیز به درستی می گوید هیچکس به اندازه ابوطالب و فرزندانش علی و جعفر، پیامبر را یاری نکرد.

امام علی (علیه السلام) تا آخرین لحظات زندگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در کنار وی بود و در قبر نیز آخرین کسی بود که از او جدا شد. وی همچنان مشغول کفن و دفن پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود که گروهی از مردم اجتماع کرده، با ابوبکر بیعت نمودند.

بدین ترتیب، ایشان که در غدیر به عنوان امام پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی شده بود، کنار نهاده شد. این نخستین اختلاف در جهان اسلام بود؛ اختلافی که تا به امروز ادامه دارد.

امام علی (علیه السلام) و تشیع

بی شک باید امام على (علیه السلام) را بهترین صحابی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دانست. مسیری که او ترسیم کرد، اسلام شیعی بود؛ همان که شماری از بهترین صحابه پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و از آن پیروی می کردند. از همین روست که ابوذر مردم را به سوی على (علیه السلام) فرامی خواند: اگر کسی را که خدا مقدم داشته بود، مقدم میداشتید و کسی را که خدا مؤخر داشته بود، مؤخر میداشتید و ولایت و وراثت را در اهل بیت (علیهم السلام) پیامبرتان می نهادید، از همه نعمتها از هر سوی بهره مند می شدید. و همچنین خطاب به مردم می گفت: ای مردم! در آینده فتنه هایی پدیدار خواهد شد. اگر گرفتار آن شدید، به کتاب خدا و على (علیه السلام) تمسک جویید.سلمان نیز از اینکه اکنون على(علیه السلام) زنده است و مردم از او بی بهره اند، تأسف می خورد و می گفت: به خدا سوگند! پس از او هیچ کس شما را از اسرار پیامبر تان آگاه نخواهد کرد.

عمّار نیز به نقل از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) می گفت: به کسی که به خدا ایمان آورد و با ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) مرا تصدیق کند، این چنین توصیه می کنم: کسی که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد، خدا را دوست می دارد. بنیاد تشیع بر مفهوم امامت بود که در حدیث غدیر پایه گذاری شد. این حدیث که بسیاری از صحابه آن را روایت کرده اند، توسط امام علی (علیه السلام) درست زمانی که پس از جنگ جمل وارد کوفه شد، احیا گردید: امام مردم را در فضای بزرگ بیرون مسجد کوفه گرد آورد و سپس از آنانی که روز غدير شاهد حدیث غدیر بوده اند، درخواست کرد که برخیزند و بر درستی آن شهادت دهند. این واقعه که به «حدیث رحبه» مشهور است، سبب شد تا حدیث غدیر جان تازه ای بگیرد.

باری، تشیع علوی مبتنی بر آموزه های نبوی بود که حضرت آنها را نگاشت و در اختیار امامان بعدی قرار داد تا از روی آن، احادیث صحیح را در اختیار مردم نهند. البته در میان شیعیان، کندروی و تندروی هایی نیز پدید آمد و فرقه هایی ایجاد شد که جملگی متفق بر امامت على (علیه السلام) بودند.

خانه نشینی امام علی

این دوره 25 سال به درازا کشید. اختلاف میان امام علی (علیه السلام) و مخالفانش از روز نخست وجود داشت؛ چرا که ایشان امامت را حق خویش می دانست. این اختلاف به تدریج آشکار و آشکار تر شد، تا اینکه شمار اندکی ازصحابه به حمایت از امام علی (علیه السلام) برخاستند و عامه نیز طرفدار حاکمیت شدند.

به هر روی، رویداد های پس از رحلت پیامبر، آغاز خلافت ابوبکر و اصرار امام بر اثبات حقانیت خویش در امر خلافت ، سبب بروز مشکلاتی در روابط آنان شد. در پی آن حمله به خانه امام و حالت قهر حضرت فاطمه (صلی الله علیه و آله) و عدم اجازه برای حضور شیخین بر جنازه آن حضرت، اختلاف را عمیق تر کرد.

از آن پس، امام خانه نشین شد و به زندگی شخصی خویش پرداخت.نوشته اند که در آن زمان گفته می شد : وی به خاطر گرد آوری قرآن نزد ابوبکر نمی آید و از او دوری می گزیند. امام علی (علیه السلام) در جنگ های صدر اسلام – چه آنها که نبرد با مرتدین بود و چه فتوحات – شرکت نکرد و این خود بهترین گواه بر جدایی او از حاکمیت است.

زندگی امام در انزوای مدینه سبب شد تا آن حضرت نا شناخته باقی بماند.زمان به سرعت می گذشت و امام تنها در مدینه در میان صحابه قدیمی چهره ای آشنا بود بی آنکه در عراق و شام کسی او را بشناسد. در این میان، تنها برخی قبایل یمنی که در سفر شش ماهه امام به یمن آن حضرت را دیده بودند، با وی آشنایی داشتند.

یکبار کسی از امام علی (علیه السلام) پرسید: اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله)فرزند پسری می داشت که بالغ و رشید بود،آیا عرب حکومت را بدو می سپرد؟ امام پاسخ داد: اگر جز آنچه من می کردن انجام می داد، او را می کشتند. عرب از کار محمد (صلی الله علیه و آله) متنفر بود و نسبت به آنچه خداوند به او عنایت کرده بود، حسادت می ورزید …

آنها از همان زمان حضرت کوشیدند تا کار را پس از رحلت آن حضرت از دست اهل بیت او خارج کنند که در این میان عده ای را بزرگ کردند و برخی را نیز از یاد مردم بردند « ما از کسانی بودیم که یادشان به فراموشی سپرده شد و نورشان به خاموشی گرایید و فریادشان قطع شد؛ آن چنان که گویی زمانه ما را بلعید.

سال ها به همین منوال گذشت. بسیاری از چهره های شناخته شده مردند و کسانی که ناشناخته بودند،برآمدند.در این شرایط فرزند پسر چه می توانست بکند؟! می دانید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مرا به خاطر خویشی به خود نزدیک نکرد،بلکه برای جهاد و نصیحت چنین می کرد»

روابط امام با ابوبکر بسیار سرد بوده؛ چنان که گویا خاطره ای نیز باقی نمانده است. اما در برخورد با عمر خاطرات بسیاری به دست آمده که عمدتا کمک های قضایی امام به عمر و نیز پاسخ به برخی از رایزنی های عمر با امام است که پاره ای از آن ها در نهج البلاغه نیز آمده است . عمر از پرخاش ظاهری به امام خودداری می کرد و در ظاهر به امام حرمت می نهاد.

در زمان شورای خلافت، امام حاضر نشد شرط عبدالرحمان بن عوف را برای قبول خلافت بپذیرد.

ابن عوف شرط کرد: اگر امام بپذیرد تا افزون بر عمل به کتاب خدا وسیره رسول(صلی الله علیه و آله) به سیره شیخین (ابوبکر و عمر) عمل کند، حاضر است خلافت را به او واگذارد، اما امام فرمود: تنها به اجتهاد خود عمل خواهد کرد . این سخن، رد آشکار روش و سیره شیخین بود که به باور امام دست کم بخش هایی از آن، بر خلاف سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بر پایه اجتهادی نادرست صورت گرفته بود.

امام دنباله روی از کارهای ابوبکر را تنها در اموری می دانست که او از خدا پیروی کرده است.بعد ها معاویه حضرت را متهم کرد که او منتقد جدی دو خلیفه او اول بوده است . امام نیز نوشت که از این بابت عذرخواه نیست. امام سکوت خود را برای گرفتن حق خود، بر اساس ضرورت وحدت مسلمانان توجیه کرد.

بار دیگر نیز در توجیه سکوت خود، به این سخن هارون در برابر موسی (علیه السلام) استناد کرد؛ «انی خشیت ان تقول فرقت بین بنی اسرائیل» او تاکید داشت که حق وی غصب شده است.

شهادت امام على (علیه السلام)

درست زمانی که امام در تدارک سپاهی برای رفتن به صفین بود، در صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۴۰ به دست شقی ترین انسانها، عبدالرحمان بن ملجم مرادی مجروح و سه روز بعد در ۲۱ رمضان به شهادت رسید. منابع از همکاری سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام، معاویه و عمرو بن عاص سخن گفته و از نقش زنی به نام قطام نیز یاد کرده اند. این مطالب با اینکه در کتاب های تاریخی آمده و ناچار از پذیرش آنهاییم، قدری داستانی می نماید.

بنر شهادت امام علی علیه السلام
بنر شهادت امام علی علیه السلام

ابن ملجم از خوارج بود که نسبت به امام نگاهی بسیار منفی داشتند؛ دیدگاهی که تا دهه های اول قرن بیستم در میان خوارج وجود داشت، اما اکنون سعی می کنند خود را از آن واقعه بپیرایند.

به هر روی، گفته شده که ابن ملجم آن شب را در خانه اشعث بن قیس گذراند. ممکن است که وی غیر مستقیم از سوی اشراف کوفه – که به معاویه دل بسته بودند – تحریک شده باشد، اما خود تصور کند که به عنوان یک خارجی معتقد به این اقدام دست زده است.

روایات متعدد بیانگر آن است که امام در مدخل ورودی مسجد (در درون مسجد) مورد حمله ابن ملجم قرار گرفته است. در نقلی از میثم تمار آمده است که امام نماز صبح را آغاز کرد و پس از خواندن یازده آیه از سوره انبیا به شهادت رسید. متقی هندی نیز آورده است که ابن ملجم زمانی ضربت خود را فرود آورد که امام سرش را از سجده برداشت. نقل دیگری از ابن حنبل که همان را ابن عساکر نیز روایت کرده، گواه همین مدعاست. زمانی که امام ضربت خورد، فریاد برآورد: «فزتُ وربّ الكعبه: به خدای کعبه رستگار شدم.»”

ابن ابی الدنيا نقل نموده که امام در آغاز شب بیست و یکم رمضان، در حالی که مشغول گفتن «لا اله الا الله» بود و آیه «فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره و من يعمل مثقال ذره شراً يره» را می خواند، به دیدار معبود شتافت. بر پایه نقلی دیگر، پس از شهادت امام، حسنین (علیهما السلام) ، محمد بن حنفیه،عبدالله بن جعفر و تنی چند از اهل بیت، آن حضرت را شبانه در خارج كوفه (جایی که بعدها نجف نامیده شد) پنهانی دفن کردند. این کار برای آن بود که خوارج یا دیگران (بنی امیه) قبر امام را نبش نکنند.

واقدی گوید: خلافت امام چهار سال و هشت ماه و بیست و نه روز بوده است. براساس روایت امام باقر (علیه السلام) سن امام به هنگام شهادت ۶۳ سال بوده است.

بیشتر بدانید

دکمه بازگشت به بالا